English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6358 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To alight from a bus(tarin,car). U پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
get off <idiom> U پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
When does the train [bus] to ... depart? U قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
To stop being intransigent. U از خر شیطان پایین آمدن
To dismount from a horse(bicycle). U از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To climb down. U پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
to get down U پایین امدن پیاده شدن
Give me those old cars any day . I miss those old cars . U قربان آن اتو مبیل های قدیمی
to limber up a gun carriage U پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up U پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
The climate of Europe desnt suit me. U حال آمدن ( بهوش آمدن )
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
multigage U قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
omnibus U اتوبوس
a bus U اتوبوس
bussed U اتوبوس
Bus line number 8. U اتوبوس خط ۸.
bussing U اتوبوس
bus U اتوبوس
buses U اتوبوس
bused U اتوبوس
busing U اتوبوس
omnibuses U اتوبوس
busses U اتوبوس
Airbus U اتوبوس هوایی
I went by bus. U من با اتوبوس رفتم.
bodies U اطاق اتوبوس
Airbuses U اتوبوس هوایی
trolleybus U اتوبوس برقی
trolley car U اتوبوس برقی
body U اطاق اتوبوس
queue U صف اتوبوس و غیره
to ride on the bus U با اتوبوس رفتن
space time U اتوبوس فضایی
trolley buses U اتوبوس برقی
bus driver U راننده اتوبوس
to go by bus U با اتوبوس رفتن
bus bay U ایستگاه اتوبوس
queued U صف اتوبوس و غیره
queueing U صف اتوبوس و غیره
carfare U کرایه اتوبوس
trolley bus U اتوبوس برقی
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
I drove the bus. U من اتوبوس را راندم.
minibuses U اتوبوس کوچک
bus stops U ایستگاه اتوبوس
queues U صف اتوبوس و غیره
bus stop U ایستگاه اتوبوس
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
communication cord U کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus. U شا میتوانید با اتوبوس بروید.
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double-decker bus [DDB] U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
We got into the wrong bus . U سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Do not lean out! U به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
Which bus goes to the town centre? U کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Is there a bus to the airport? U آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Is there a bus into town? U آیا اتوبوس برای شهر هست؟
When is the bus to Pimlico? U چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Do I have to change busses? U آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
To be overpowered. U از پا در آمدن
lapse U به سر آمدن
To stretch . to be elastic . U کش آمدن
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
To overpower. To overcome . To vanquish. To win. U غالب آمدن
to come to a boil U به جوش آمدن
To be on (come to )the booil. U جوش آمدن
to turn out badly U بد از آب در آمدن [داستانی]
to go wrong U بد از آب در آمدن [داستانی]
to water [of eyes] U اشک آمدن
to get back on one's feet U به حال آمدن
show-off <idiom> U قپی آمدن
to shoot one's mouth off <idiom> U لاف آمدن
come on strong <idiom> U فائق آمدن
To back down . U کوتاه آمدن
To come into existence . U بوجود آمدن
up <adv.> U به بالا [آمدن]
to proceed U پیش آمدن
to be valid U به شمار آمدن
tandems U قطار
tandem U قطار
compeer U هم قطار
conpanion U هم قطار
row U قطار
rowed U قطار
colleagues U هم قطار
colleague U هم قطار
trains U قطار
rows U قطار
trained U قطار
train U قطار
string U قطار
file U قطار
filed U قطار
belly flop U با شکم فرود آمدن
to come round [around] <idiom> U به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
To get the better of someone . To defeat someone . U بر کسی غالب آمدن
to come to <idiom> U به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
to come dressed in your wedding finery U با لباس عروسی آمدن
resurfaced U دوباره به سطح آمدن
resurface U دوباره به سطح آمدن
bite the bullet <idiom> U فائق آمدن بر مشکلات
To lodge a complaint . U درمقام شکایت بر آمدن
born with a silver spoon in one's mouth <idiom> U باثروت به دنیا آمدن
To be punctual . To be on time . U سر وقت آمدن ( بودن )
to become conscious U به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
to unfold U از آب در آمدن [اصطلاح مجازی]
call for someone <idiom> U آمدن وبردن کسی
belly flops U با شکم فرود آمدن
resurfaces U دوباره به سطح آمدن
get over something <idiom> U فائق آمدن برمشکلات
precede U پیش از چیزی آمدن
precedes U پیش از چیزی آمدن
stop out U دیر به خانه آمدن [شب]
run over <idiom> U فائق آمدن برچیزی
to rain cats and dogs سنگ ازآسمان آمدن
to look well U تندرست به نظر آمدن
With the onset of summer. U .با آمدن (فرارسیدن )تابستان
To stop being adamant (unyielding). U از خر شیطان پائین آمدن
sweep off one's feet <idiom> U بر احساسات فائق آمدن
to come to oneself <idiom> U به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
to near something U نزدیک آمدن به چیزی
to approach something U نزدیک آمدن به چیزی
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
wagon master U رئیس قطار
i lost the train U به قطار نرسیدم
in a row U قطار شده
truck U واگن قطار
rows U قطار راسته
goods trains U قطار باربری
goods train U قطار باربری
trained U پیش قطار
rank U قطار رشته
ranked U قطار رشته
ranks U قطار رشته
prime movers U پیش قطار
primers U پیش قطار
primer U پیش قطار
light engineh U لوکوموتیو بی قطار
trucks U واگن قطار
wave train U قطار موج
trucking U واگن قطار
trucked U واگن قطار
train U پیش قطار
cross belt U قطار حمایل
row U قطار راسته
railway station U ایستگاه قطار
train driver U راننده قطار
train operator [American E] U راننده قطار
locomotive operator [British E] U راننده قطار
pulse train U قطار تپشها
When does the train arrive? U قطار کی می رسد؟
error burst U قطار خطاها
sleeping carriage U خوابگاه قطار
freight trains U قطار باری
locomotive driver [British E] U راننده قطار
electric train U قطار برقی
train ride U گردش با قطار
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
train of waves U قطار موج
freight train U قطار باری
rowed U قطار راسته
locomotive engineer [American E] U راننده قطار
railroad engineer [American E] U راننده قطار
trains U پیش قطار
prime mover U پیش قطار
to come round [British E] U [دوباره] به هوش آمدن [پزشکی]
to go up to somebody [something] U نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to come straight to the point <idiom> U مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
to approach somebody [something] U نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to be into somebody [something] <idiom> U از کسی [چیزی] خوششان آمدن
to dislike somebody [something] U بدش آمدن از کسی [چیزی]
to recover consciousness U [دوباره] به هوش آمدن [پزشکی]
to regain consciousness U [دوباره] به هوش آمدن [پزشکی]
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
2مهرآسا
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1کنایه از چیست
1توضیحات پایین صفحه
1offshoring
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1See further down for the mixture choiceمعنی جمله؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com